حسین فاطمه سلام(قسمت پنجم)
درباره ی مباحث مرتبط با امام زمان(عج) و ظهور ایشان
طبقه بندی: ، ، |

بگم از این شام بلا

می خوام بگم مصیبتش

عمه رو پیر کرده بابا

عمه رو پیر کرده بابا

ما رو تو شهر چرخوندنو

جماعتم کف می زدند

زنها روی پشت بونا

با هلهله دست می زدند

از خوشحالی دست می زدند

گفتند بیاید مسلمونا

کافرا از راه رسیدند

یهو دیدیم جماعتی

به سمت ما می دویدند

سر تو رو برداشتنو

به دور هم می چرخیدند

جلوی چشم بچه ها

با هم دیگه می رقصیدند

تو کوچه ها بردنمون

مردم تماشا بکنند

خواستن که هتک حرمتی

به آل طه بکنند

فحش به علی می دادن و

تبریک به هم می گفتند

چشمای رزل و پستشون

دایم به ما می دوختند

وقتی می گفتیم نکنید

نگهبانا میومدند

دمبالمون می کردنو

با شلاقاشون می زدند

اینجا پر نامحرمه

وگرنه پیراهنمو

در می آوردم ببینی

کبودیای تنمو

بابا جون این خواهرتم

مثل خودت دلیرو بود

میخوام بگم تو سینه اش

انگار دل یه شیرو بود

یهو دیدیم فریاد کشید

ای برده زادگان پست

ای که لیاقت شماست

یزید میمون باز مست

ای آل بوسفیان مگر

نشینیده اید از ثقلین

چرا به نیزه می برید

رأس برادرم حسین

ای ننگ و ذلت به شما

با چشم ساز فطرتین

با گلستان مصطفی

با بوستان عترتین

فریا کشید بیخبرا

چرا باید چنین باشه

یک ولد حرامیو

امیر مسلمین باشه

بابا یه مطلبی می خواد

قلبمو از جا بکنه

ترسم اینه اگه بگم

عمه باهام قهر بکنه

بهت می گم یواشکی

می خوام گوشاتو وا کنی

عمه اگه گفت چی می گه

یادت باشه حاشا کنی

عمه رو که تو می شناسی

با اون حیا و غیرتش

چادرشو کشیدنو

سیلی زدند تو صورتش

حالا که اومدی پیشم

حالا که مهمونی شده

می گم چرا عمه سرش

شکسته و خونی شده

نه که فقط فهش دادنو

نه که فقط کتک زدند

تو مجلس شرابشون

به زخممون نمک زدند

صبح همگی تو کاخ شاه

یه چوب دیدیم دست یزید

جلوی چشم بچه ها

یه کاری کرد پست پلید

عمه دیگه طاقت نداشت

روشو به بچه ها کنه

سرو به  چوب محفلش

زد که یزید حیا کنه



نویسنده : رضا فلاحتکار
تاریخ : 18 / 10 / 1391
ساعت :



مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir









پایگاه جامع عاشورا